“ صادق کارگران” مدیر باربری “سالار بار” و نمایندگی دکاپست و ماهَکس شهرستان بافق:از صفر تا توسعه: پانزده سال تلاش در جاده‌ها

به گزارش پایگاه خبری افق بافق، سه‌شنبه ششم آبان‌ماه برای انجام مصاحبه‌ای به سمت بلوار شهید بهشتی، خیابان پلی کلینک( نور آباد) حرکت کردم. در طول مسیر، پرسش‌های مصاحبه را با خود مرور می‌کردم. هنگامی که به درب انبار سالاربار رسیدم، با فضایی سرشار از اجناس، مواد غذایی و کالاهای ریز و درشت روبه‌رو شدم؛ چندین خودرو نیز در حال تخلیه و بارگیری بودند تا اجناس برای تحویل به مشتریان آماده شوند. در آن میان، مدیر انبار ایستاده بود. پس از احوال‌پرسی، بروی صندلی پلاستیکی نشستیم. در کنار او پوستری توجهم را جلب کرد که روی آن نوشته بود: «قرضی رفاقتی میرم، الان میارم، کار می‌کنم، میدمت. از بافق فرار نمی‌کنم! اگر مسیرم خورد میارم، مشتریت هستم، به حضرت عباس میارم. جدا معذوریم.» این شعار، گویای نوع تعهد اخلاقی در کسب و کاری بود که قرار بود مدیر آن، داستان سخت کوشی اش را روایت کند حال، مصاحبه با معرفی مدیر باربری “سالار بار” آغاز شد.

از صفر تا توسعه:پانزده سال تلاش در جاده‌ها

“صادق کارگران”، ۳۶ ساله، مدیر”باربری سالار بار” گفت: حدود پانزده سال است که در حرفه باربری فعالیت دارم.
وی ادامه داد: اوایل کار، حجم فعالیت بسیار کم بود. بار را از یزد جمع‌آوری می‌کردم و درب مغازه‌های بافق تحویل می‌دادم.
وی با اشاره به فشار خانواده برای انتخاب شغل دولتی، افزود: در روزهای نخست، پدرم خیلی اصرار داشت که در شرکت سنگ آهن مشغول کار شوم تا شغل دولتی داشته باشم، حتی عمویم (خدا رحمتش کند) به من گفت در شرکت سنگ آهن کار کن و در روزهای استراحت باربری را ادامه بده، اما من گفتم نه؛ خدا یکی است و کار هم یکی؛ من کار آزاد را انتخاب کردم.
کارگران با لحنی خاطره‌انگیز ادامه داد: در آغاز، فقط با یک خودرو نیسان به یزد می‌رفتم. بارها آن‌قدر کم بود که فقط کف نیسان پر می‌شد. وقتی به بافق برمی‌گشتم، پدرم مرا مسخره می‌کرد و می‌گفت: این همه راه رفتی، سودی کردی؟ و من جواب می‌دادم: به امید روزهای خوب.
وی با لبخند گفت: به لطف خدا، شش ماه نشده بود که حجم کار بالا رفت؛ بارهایی می‌زدم که حتی سیم‌های برق را پاره می‌کردم! هنوز یادم هست، زیرا پل قطار شهدای محراب یزد ماندم و بارها به سقف پل برخورد کرد، یا وقتی در خیابان مهدیه بودم، یک ساعت در خیابان مهدیه نصب بودم که به دلیل حجم بارم، پایه آن تکان خورد. خسارت‌های زیادی دادم، اما هر ضرر، برایم یک تجربه شد.
وی افزود: در همان روزها، بسیاری از همکاران در پایانه‌ها خسته شدند و کنار کشیدند، اما من کار را ادامه دادم. از صفر آغاز کردم و با کمک برادرم، کار را توسعه دادیم.

گسترش خدمات و اعتماد مشتریان

کارگران در مورد توسعه فعالیت‌های خود گفت: ابتدا فقط بارهای یزد را جمع‌آوری می‌کردم. وقتی مرسوله‌ها به ‌موقع و مرتب به دست مشتریان رسید، بارهای تهران و دیگر شهرها را نیز به باربری “سالار بار” سپردند.
وی چهار سال پیش انبار مرکزی جنب خیابان بلوار شهید بهشتی، خیابان پلی کلینک( نور آباد) را راه‌اندازی نمود و بیان کرد: بارها در همین‌جا تخلیه می‌شود و بسته‌هایی که باید ارسال شوند، از همین محل فرستاده می‌شوند. برخی مشتریان خودشان برای تحویل مراجعه می‌کنند، و برخی هم درخواست می‌کنند بار چند روز در انبار بماند که ما نیز با رعایت اصول، آن را نگه می‌داریم.
وی در خصوص نوع محموله‌ها توضیح داد: بارهایی که دریافت می‌کنیم از سراسر ایران است؛ از مواد خوراکی تا کالاهای مصرفی و حتی گاهی حیوانات زنده، مانند پرندگان که از شرکت های تعاونی اتوبوس تحویل می‌گیریم. خوشبختانه با تمام تعاونی‌ها و باربری‌های کشور در ارتباط هستیم.

ورود به حوزه جدید(دیجی‌کالا و شرکت‌های پستی)

کارگران در ادامه به فعالیت‌های جدید اشاره کرد: به‌تازگی نمایندگی دو شرکت پستی، “ماهَکس” و “دکا پست” را در بلوار امام خمینی فرعی 10 راه‌اندازی کرده‌ام. همچنین، نمایندگی پخش دیجی‌کالا در بافق نیز بر عهده ماهست. پیش‌تر بسته‌های بزرگ دیجی‌کالا برعهده ما بود و بسته‌های کوچک را اداره پست تحویل می‌داد، اما با مشاهده نظم کار ما و رضایت مشتریان، شرکت تصمیم گرفت تحویل مرسوله‌های کوچک را نیز مستقیم به ما واگذار کند. اکنون بسته‌ها روزهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه تحویل می‌گیرم و پس از تفکیک در انبار، توسط رانندگان درب منازل و شرکت‌ها توزیع می‌شود. مرسوله‌های برگشتی نیز به همین نحو جمع‌آوری و ارسال می‌شوند.
وی در مورد فعالیت جدید شرکت گفت: در حال حاضر شرکت “راه ترابری برتر” (همت ترابر) را راه‌اندازی کرده‌ایم تا بتوانیم بارنامه مستقیم از بافق صادر کنیم و بارها را مستقیم به سراسر کشور برسانیم؛ حتی از شهرهای دیگر نیز تماس می‌گیرند تا بار دربستی بفرستیم. شرکت “دکاپست” نیز حمل بسته‌های “آنلاین‌شاپی” را بر عهده دارد؛ حتی هزینه ارسال زیر قیمت “تیپاکس” و برابر با” پست” است.

نیروی انسانی، نرخ‌ها و آینده

کارگران در خصوص نیروی انسانی خود گفت:چهار نفر در دفتر، هفت تا هشت نفر در انبار، چهار راننده تحویل‌دهنده و دو نفر در یزد فعالیت دارند.
وی با تأکید بر رقابتی بودن قیمت‌ها، افزود: نرخ کرایه ما بسیار پایین و حتی کمتر از نرخ وانت‌های شهری است.
وی درباره خدمات بسته‌بندی توضیح داد: شرکت “دکاپست” امکان ارسال همه‌نوع مرسوله از جمله نامه‌ها و دیگر مرسولات را دارد. تفاوت ما این است که هزینه بسته‌بندی از مشتری دریافت نمی‌کنیم و فقط هزینه کارتن محاسبه می‌شود.
کارگران درباره ساعات کاری اظهار داشت: صبح‌ها از ساعت ۹ تا ۱۳:۳۰ و عصرها از ۱۷ تا ۲۱ در انبار فعال هستیم و در موارد ضروری نیز به‌صورت ۲۴ ساعته پاسخ‌گو هستیم.
وی در پاسخ به تصور غلط مردم در مورد کرایه‌ها بیان کرد: بعضی مردم تصور می‌کنند کرایه‌های ما زیاد است، اما واقعیت این است که هزینه بارنامه را خودمان پرداخت می‌کنیم. مردم فکر می‌کنند آن مبلغ برای ماهست، درحالی‌که فقط سهم کرایه خودمان را می‌گیریم. نرخ‌ها همان تعرفه سال گذشته است.

چشم‌انداز: وانت تلفنی و مسئولیت اجتماعی

کارگران درباره انگیزه و آینده کار گفت: هر روز صبح زود راهی جاده می‌شوم و تا پاسی از شب به خانه بازمی‌گردم.
وی در خصوص آینده برنامه‌ریزی شده عنوان کرد: در آینده قصد داریم “وانت تلفنی” در شهرستان بافق راه‌اندازی کنیم؛ منتظریم کد رسمی از تهران صادر شود. فعلاً به‌دلیل فعالیت “اسنپ” ، امکان تأسیس تاکسی تلفنی وجود ندارد، اما مقدمات کار وانت تلفنی انجام شده است.
وی درباره قدیمی‌ترین بار موجود در انبار گفت: قدیمی‌ترین بار مربوط به دوران کرونا است؛ کالاها تا پنج سال در انبار می‌مانند و پس از آن به یزد ارسال می‌شوند. اجازه فروش نداریم، اما پس از یک سال انبارداری در یزد، اجناس تحویل کمیته امداد می‌شود و هزینه آن صرف کمک به کودکان نیازمند خواهد شد.
کارگران افزود: بخش عمده بارهای ما برای کسبه‌ای چون” نگین سبز” و ” برادران کوشکی” است.
نا امید نشدم

وی از مردم و مسئولین خواست: انتظار دارم ما را همراهی کنند؛ چون در این ۱۵ سال سختی‌های زیادی کشیده‌ام تا امروز به این جایگاه برسم. هیچ‌ چیز یک‌شبه اتفاق نیفتاده است. هرچه دارم حاصل زحمت است.
در پایان، وی درباره نام مجموعه و مسیر دشوار تأسیس شرکت جدید گفت: کار من با برادرم شراکتی نیست، اما همیشه در کنار هم کار می‌کنیم. برای راه‌اندازی شرکت همت ترابر، خسارت های زیادی پرداخت کردم برای هر بند، ده میلیون خسارت و گاهی بیست روز تأخیر، اما نا امید نشدم. با امید و ایمان کار را ادامه می‌دهم.

محمد حسین تشکری-حدیثه امیریان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا