سرگرمی
-
چرا این چهره ها به یک باره پیدا می شوند
«ممل» گفت: ثبت نام برای «وکیل الرعایا» شدن آغاز گردیده است و چهره های پیدا و پنهان آبادی برای ورود…
بیشتر بخوانید » -
میرزا پاسخگوی عملکرد خود باشد نه نقد این و آن
«ممل»گفت: چه آدم پر رویی شده این «آمیرزا»! تا چند روز پیش که حساب و کتاب بخش فرهنگ آبادی در…
بیشتر بخوانید » -
میرزا پاسخگوی عملکرد خود باشد نه نقد این و آن
«ممل»گفت: چه آدم پر رویی شده این «آمیرزا»! تا چند روز پیش که حساب و کتاب بخش فرهنگ آبادی در…
بیشتر بخوانید » -
داستان مشاجرات و بگو و مگوها این است!
«ممل» گفت: «آقاتقی» شنیده اید که خیلی از کارها نیاز به همفکری دارد و نمی شود به تنهایی حل کرد.…
بیشتر بخوانید » -
*داستانی برای من و تو*
نمیدانستم بابابزرگت قرار است چه بلایی به سرم بیاورد. میدیدم که بقیه بیرون نمیآیند، اما منِ احمق فکر می کردم…
بیشتر بخوانید » -
کار در معدن عوارض دارد
در قهوه خانه آبادی پسر«مشهدی علی» که قاطرسوار ماهری بود و با گاریش به این آبادی و آن آبادی می…
بیشتر بخوانید » -
شمع
گر بر هدف عشق رسیدیم رسیدیم چون آتش و پروانه دمیدیم دمیدیم گر هم نرسیدیم و رمیدیم رمیدیم (ما چون…
بیشتر بخوانید » -
زانوی اداره تقسیم آب برگردن کشاورزان
آفتاب در «معدن آباد» بسیار تند می تابید. به گونه ایی که در آفتاب ماندن همانا و سوختن همانا! جرات…
بیشتر بخوانید » -
آیا کمبود معلم رفع می شود؟
ممل بر حسب اتفاق گذرش به دارالتعلیم آبادی افتاد و بعد خدمت آقاتقی رسید و عرض کرد: برای امری به…
بیشتر بخوانید » -
ندامتگاه و مدارس عالیه در کنار هم چه سنخیتی دارد
«ممل» گفت: «آقاتقی» شنیده اید که رئیس «محبس خانه» زندانی برای «آبادی» در نظر گرفته است! «آقاتقی» گفت: خوب هست!…
بیشتر بخوانید »