سرگرمی
-
بلدیه متکی به درآمدهای خودش باشد
«ممل» بشکن زنان آمد و به «آقاتقی» گفت: به به و صد آفرین به «بلدیه» آبادی! چه صحنه ایی دیدم!…
بیشتر بخوانید » -
امرای تعلیم و تربیت در گذشته بذری نکاشتند
«ممل» گفت: بنده زاده بی وقت به خانه آمد و گفتمش ای پسر! چرا این وقت روز مکتب را رها…
بیشتر بخوانید » -
رزق آبادی را نگیر
«ممل» گفت: «آقاتقی» چه روزگاری شده است! صبح و شب می آیند و می روند! اما آنچه که می ماند…
بیشتر بخوانید » -
داد و فریاد مسئولین دوایر آبادی
داد و فریاد مسئولین دوایر و اداره جات آبادی به هواست که پا در گل مانده ایم؛ چرا که «معدن…
بیشتر بخوانید » -
داد و هوار آمیرزا
«آمیرزا» داد و هوار راه انداخت که ایهاالناس! چه نشسته اید؟ مگر ما مدیر نداریم! مگر در میان ما فرد…
بیشتر بخوانید » -
کار و کاسبی در معدن آباد از رونق افتاد
«ممل» گفت: در شگفتم که حیات و ممات آبادی معدن آباد به «معدن آباد» گره خورده است؛ اساسا نام «معدن…
بیشتر بخوانید » -
منابع جدید آب شرب معدن آباد مهم ترین مسئله است
آبادی «معدن آباد» دچار قحطی آب شده است؛ از یک سو در برخی محلات آبادی آب با فشار بیرون می…
بیشتر بخوانید » -
اگر طرح انتقال آب از بالادست عملیاتی می شد مشکلی نداشتیم
«ممل» مرتب خودش را باد می زد و می گفت: آه! چقدر هوا داغ شده است! «آقاتقی» گفت: این که…
بیشتر بخوانید » -
زندگی اهل آبادی بر اساس میل ادارات
آورده اند که در آبادی هوا بس ناجوانمردانه گرم شد؛ به گونه ایی که اگر تخم مرغ را در ماهیتابه…
بیشتر بخوانید » -
دارالشفایی که خیال تمام شدن ندارد
«ممل» گفت: کار ساخت دارالشفای آبادی هم برای خودش یک مثنوی هفت من شده است! «آقاتقی» گفت؛ چطور مگر؟ «ممل»…
بیشتر بخوانید »