بنام حق
کوچه ما آدرسی بس آشنا دارد
نه آنکه تابلویی بلکه نشانی دارد
کوچه بن بستی ست که ته آن راه دارد
کوچه ما خاکی ست اما سنگ هم دارد
کوچه ما خیلی قدیمی اما راهرویی دارد
نه آنکه سرشناس باشد اما خانه های دارد
کوچه ما خانه ها باز است با آنکه در دارد
کوچه ما آزاد است با آنکه در زنگ دارد
کوچه ما رنگ و رویی ندارد با آنکه صفا دارد
کوچه ما تمام خشتی با آنکه قدمتی دارد
کوچه ما آشناست با آنکه عمری دارد
کوچه ما آخر خاطرست با آنکه کی دارد
کوچه ما شاید بن بست اما راهی دارد
کوچه ما ردپای دلهاست با آنکه کاه و گل دارد
کوچه. ما غرق تماشاست با آنکه آخری دارد
کوچه ما آخر خاطرست با آنکه گلی دارد
زهرا مصطفی پور