جرعه جرعه از غمت آشفته و ویران شدم
قطره قطره بغض کرده ناگهان باران شدم
چکه چکه روی گندمزار گیسوی نگار
در مسیر عاشقی قربانی جانان شدم
مثل شبنم بر رخ گل دانه دانه ریختم
تا اسیر بوسه های غنچه ی خندان شدم
چشم مستت را ز روی قاب دل دزدی وُ
ناگهان زیر نقاب غصه ها پنهان شدم
در مسیر سخت و سیل آسای دست سرنوشت
موجی از حسرت به راه افتاده وطوفان شدم
گل پریِّ قصر آمال دلم بودی دریغ
رفتی ومن عاشقی حیران وُسرگردان شدم
بر حریر آبی دریای مواج جنون
بعد تو چون ناخدایی بی سرو سامان شدم
تاب این بار مصیبت را دل مجنون نداشت
در قمار زندگی بازنده ای حیران شدم
صدیقه آقابابایی