«ممل »گفت: با اجراء شدن «فرمان توسعه جمعیت»، متقاضیان این فرمان هم زیاد و زیادتر می شوند. «آقاتقی» گفت: چطور مگر؟ «ممل» گفت: سر صبحی رفتم بببینم آیا این فرمان شامل حال منم با شش فرزند خواهد شد یا نه؟ دیدم که حجره ایی باز شده و در این حجره، اسم نویسی می کنند که البته شلوغ بود. خلاصه مطلب با صبر و حوصله رونوشت سجل ها را به «اداره اراضی» بردم و آنجا هم گفتند: خوشبختانه شامل حال تو خواهد شد. «آقاتقی» گفت: پس تلاش خودت را کردی و به ساز آنها همه جوره رقصیدی! و باز آقاتقی ادامه داد: اگر وعده هاِ آنان محقق نشود تقصیر تو نیست اشکال مربوط به «اداره اراضی» هست. آن وقت آنان باید به دنبال دوا و درمان خود باشند که همچنین فرمانی را پذیرفته تا اجرایی کنند؛ ولی نتوانسته آن را در کل آبادی جاری و ساری نمایند.
«ممل» خنده بر لب گفت: آری! من تلاش خودم را کردم و به حرفشان گوش دادم؛ انشاا… «اداره اراضی» هم به وعده های که در این فرمان افزایش جمعیت آمده، عمل کند.