نینوای عطش

چه کربلا ست کزان بوی سیب می آید
نوای عاشق مردی عجیب می آید
برای نشر عدالت به جنگ هر منکر
علم به دست عمویی نجیب می آید
ز لاله زار شقایق ز نینوای عطش
ندای یا رب مردی غریب می آید
به آسمان بِنِگر چون شفق شده خونین
شمیم عطر شهادت نصیب می آید
جوانِ شِبه پیمبر چنان علی اکبر
برای راز شهادت رقیب می آید
چو تیغ عدل الهی کشد روی ظالم
به قصد یاری مولا حبیب می آید
به خاک و خون بِنِشینی یزید بی عفت
که از دو چشم تو هر دم فریب می آید

دلم سیاه شد از غم چو (شمع) بی تابم
نمی ز دیده و غم بی شکیب می آید

اکرم امیدی (شمع)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا