به گزارش پایگاه خبری افق بافق؛ “مریم نصیریان”، 29 ساله، دختری ورزشکار و دانشجو رشته معماری بود. او بر اثر خواب آلودگی در جاده یزد _ بافق ( پل مهندس اسدی) دچار سانحه شد. با اعلام مرگ مغزی مریم از سوی پزشکان، مادر مریم در حالی که از دست دادن فرزند در باورش نمیگنجید، با اهدای اعضای بدن وی به بیماران نیازمند موافقت کرد. گفت و گوی با مادرمرحومه مریم نصیریان در این باره انجام شد.
افق بافق: لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید؟ چند فرزند دارید و مریم فرزند چندم بود؟
“فاطمه توسلی بهابادی” هستم. دو فرزند دختر داشته، مریم فرزند اول من بود.
افق بافق: از اخلاق مریم برایمان بگویید؟
خیلی اخلاق خوبی داشت؛ که خدا برای او بهترین مرگی مثل شهادت را خواست. مریم، بسیار خوش اخلاق، پرشور و مهربان بود. علاقه زیادی به بدنسازی داشت. او نیز همیشه دغدغه باشگاه و شاگردهای خود را داشت؛ شاگردها بسیار مریم را دوست داشتند؛ برای مراسم تشییع دخترم جمعیت زیادی حضور داشتند.
افق بافق: مریم غیر از درس فعالیت های دیگری هم داشت؟
بله، مدیر باشگاه بدنسازی بود و حدود 150 شاگرد نیز داشت. در کلاس های مربیگری شرکت وکارت مربیگری دریافت کرد؛ در همان بهاباد یک باشگاه خصوصی برای بانوان تاسیس نمود و مشغول به کار بود.
افق بافق: لطفاً از پدر مریم نصیریان “مرحومه غلامرضا “بگویید ؟
همسرم، سرپرست برق معدن کوشک بود در شب 23رمضان 81 13هنگام بازگشت از محل کار در گذرگاه جاده کوشک به سمت بهاباد به علت بارندگی و لغزندگی جاده دچار سانحه شده و به دیدار حق شتافت. فوت همسرم دقیقا شبیه به فوت مریم بود.
افق بافق:چگونه تصمیم گرفتید اعضای بدن فرزند خود را اهدا کنید؟
20 روز قبل از فوت مریم در منزل نشسته بودیم که دخترم گفت: اگر در حادثه ای اتفاقی برای من رخ بدهد. اعضای بدنم را اهدا کنید؛ که من با ناراحتی و دلخوری به او گفتم: توان تحمل این مصیبت را ندارم و انشاا… که برای هیچ کسی چنین اتفاقی رخ ندهد. که او گفت: من کارت اهدا عضو پر کرده ام. زمانی که این حادثه دلخراش برای فرزندم اتفاق افتاد و پزشکان دیگر امیدی به بازگشت مریم به زندگی نداشتند، پزشکان پیشنهاد اهداء عضو کردند؛ واقعا شرایط سختی برای من بود.
افق بافق: اگر سخنی با مسئولین دارید بفرمایید؟
من کادر بیمارستانی ام و همیشه قدردان زحمات این عزیزان هستم. شهرستان های بافق و بهاباد سرمایه های زیادی دارند؛ ولی متاسفانه بیمارستان های مجهزی ندارند به عنوان مثال بیمارستان بهاباد تخت آی سی یو ندارد، از سویی نیروی متخصص و کارآمد به تعداد کافی نیز وجود ندارد .
در روز تصادف پزشک جراح در بیمارستان نبود و دخترم با اینکه فشار پایینی داشت هنوز به اتاق عمل منتقل نشده بود.
افق بافق: سخن پایانی؟
من دو تن از عزیزانم را در جاده بهاباد و دیگری در جاده بافق از دست دادم. جاده مشکلات زیادی دارد و تصادفات زیادی در آن صورت گرفته است. مسئولین برای رفع مشکلات جاده چاره ای بیاندیشند.