چنین می گویند که در سنه ماضی، جدالی بین “وکیل الرعایا ” و” رئیس معدن آباد” انجام گرفت که در تاریخ به یادگار ماند. ممل کتاب قطور ” معدن آباد ” را ورق زد و گفت: “آقاتقی” به نظر شما چرا” وکیل الرعایا ” با “رئیس معدن آباد” در کشمکش و بگو مگو می باشد؟ آقاتقی گفت: چه سوالی است که می پرسی ممل! این که «اظهرمن الشمس» است! معدن آباد، حیاط خلوت بریز و بپاش های یواشکی است؛ به صورتی که خیلی ها از این بریز و بپاش ها به نان و نانوایی رسیدند، برای همین است که برای تصاحب این مسند پرجاه و مقام دعواهای زیادی می شود و آخر سر فردی رئیس می شود که باید هوای همه را داشته باشد؛ وگرنه چند صباحی بیشتر رئیس نیست ! ممل گفت: پس القصه ماراتن وکیل الرعایا دارد به آخرهای خودش می رسد!