خبرنگاران کسانی هستند که کارشان تهیه اخبار و گزارش، گفتگو برای چاپ در مطبوعات، رادیو، تلویزیون و اینترنت است. این کار برای بعضی از خبرنگاران به دلیل بازتاب وقایع جامعه و روبرو شدن با مسایل مختلف، شغلی پر از نگرانی(استرس)، سخت و در عین حال جذاب و هیجان انگیز است.
خبرنگاران در طول مدت کاری خود مشکلات مردم و مسئولین را منعکس می کنند؛ اما آیا کسی هست که حرف و درددل آنان را گوش بدهد!
مسئولین عادت کرده اند که حتی در روز خبرنگار به جایی این که صحبت ها و مشکلات خبرنگاران را بشنوند خود به ارائه گزارش کار از فعالیت شان پرداخته و سپس توقع دارند تا گزارش فعالیت آنان در رسانه ها منعکس شود؛ اما آنان علاقه ایی به شنیدن یا حل مشکلات این قشر از جامعه را ندارند!
مشکلاتی مثل مسکن خبرنگاران، حقوق و دستمزد، بیمه و رفاهیات این قشر از جامعه باید به چشم بیاید. گرانی کاغذ در طول این چند سال سابقه ایی این گونه نداشته است و نباید از نگاه مسئولین پنهان بماند! جالب است وقتی که نرخ دلار افزایش می یابد نرخ کاغذ نیز بالا می رود؛ اما وقتی که نرخ دلار تعدیل می گردد این کاغذ است که همان جا، سرجایش ایستاده است! گویی کاغذ هم مانند کالاهای مصرفی شده است که روند قیمت آن صعودی است تا نزولی! وقتی با مسئولی صحبت می شود و از او خواسته می شود که نشریه را حمایت کند می گوید:«در تامین پول خودکار و قلم خود مانده ایم و خودمان هم نمی توانیم قلم و کاغذ تهیه کنیم و متوسل به کارکنان خود شده ایم تا پرداخت کنند»چرا چگونه شده است؟ آیا مسئولین آن شهامت قبل را در جذب بودجه و اعتبار از دست داده اند یا برای شان مهم نیست که بخواهند برای آن تلاشی کرده و به اصطلاح «دست و پایی زده» و جذب اعتبار کنند. در کل رسانه برای برخی از مسئولین حکم نردبان ترقی شده تا مشکلی مانند قطع برق یا عدم تخصیص اعتبار برای طرح ها یا اداره آنان پیش می آید؛ مخفیانه از خبرنگار می خواهند بدون ذکر نام آنان، مشکل تخصیص اعتبار به پروژه یا طرح شان رسانه ایی شود؛ اما وقتی که رسانه از همین مسئول تقاضای کمک می کند؛ دقیقا می گوید: «در تامین قند و چای خود مانده ام» یا یکی دیگر می گوید: «در تامین قلم و خودکار اداره خود ناتوانم و یکی از کارمندانم با پول شخصی خود اقدام به خرید قلم و خودکار کرده است!» یا یکی دیگر گریز به حرف فلان شخص نموده و چوب ضوابط و قاعده را بالا می برد و واقعا انسان در حیرت فرو می رود که آیا «دم خروس را باور کند» یا چیز دیگری را!!!