بشريت سالهاست كه در انتظاري بس بزرگ و نجاتي نهايي بي قرار است. توده هاي عظيم انساني هر كدام به فراخور حال و مجال دين و فرهنگ و آگاهي خويش در انتظار اصلاحگر توانمند و بزرگ جهاني به سر مي برند. در اين ميان، انبياء و امامان معصوم عليهم السلام بيش از ديگران از مهدويت، انتظار، شرائط آن، ظهور و علائم آن، دوران سخت غيبت، دوران ظهور، رهاورد آن، و… سخن گفته اند. از جمله امير مؤمنان عليه السلام به صورتهاي مختلفي از آن يار سفر كرده ياد نموده و در برخي جملات از ويژگيهاي حكومت جهاني آن حضرت و رهاورد آن سخن گفته است.
آنچه پيش رو داريد، نگاهي است به مسئله مهدويت و سيماي حضرت مهدي(عج) در كلمات گهربار امير مؤمنان علي عليه السلام .
الف. اشتياق به رؤيت مهدي(عج)
يوسف كنعان عشق، بنده رخسار اوست / خضر بيابان عشق تشنه گفتار اوست
موسي عمران عشق طالب ديدار اوست / كيست سليمان عشق بر در او يك فقير(1)
حضرت امام علي عليه السلام آنجا كه سخن از حضرت مهدي عج به ميان مي آيد، به سينه خود اشاره كرده و آهي كشيده، مي فرمايد: «شَوْقاً اِلَي رُؤْيَتِهِ؛(2) چه قدر به ديدار او مشتاقم!» و در نهج البلاغه مي فرمايد: «أَلَا بِأَبِي وَ أُمِّي مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَائُهُمْ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِي الْأَرْضِ مَجْهُولَة؛(3)آگاه باشيد! آنان كه پدر و مادرم فدايشان باد، از كساني هستند كه نام آنها در آسمان معروف و در زمين ناشناخته است.» حضرت علی امير مؤمنان عليه السلام در مورد صفات ظاهري آن حضرت نيز مي فرمايد: «هُوَ شَابٌّ مَرْبُوعٌ حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ يَسِيلُ شَعْرُهُ عَلَي مَنْكِبَيْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ يَعْلُو سَوَادَ لِحْيَتِهِ وَ رَأْسِهِ بِأَبِي ابْنُ خِيَرَةِ الْإِمَاءِ؛(4) او جواني چهار شانه، نيكو صورت و نيكو موي مي باشد كه موي او بر شانه هايش فرو ريخته و درخشندگي چهره اش، سياهي موي محاسن و سر او را تحت الشعاع قرار مي دهد. پدرم فداي او باد كه فرزند بهترين بانوان است.»
ديده در هجر تو شرمنده هجرانم كرد / بسكه شبها گهر اشك بدامانم كرد
شمه اي از گل روي تو به بلبل گفتم / آن تنك حوصله رسواي گلستانم كرد
گوشه اي از غم هجران تو گفتم با شمع / آنقدر سوخت كه از گفته پشيمانم كرد
آن حضرت در سخن ديگري در نهج البلاغة امام زمان عليه السلام را اين گونه مي ستايد: «اللَّهُمَّ بَلَي لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً؛(5) آري خداوندا! زمين هيچ گاه از حجت الهي خالي نيست كه براي خدا [با برهان روشن ]قيام كند. [آن حجت و امام ] يا ظاهر و مشهور و يا ترسان و مستور است.» و در همانجا مي فرمايد: «به خدا سوگند كه تعدادشان اندك است، ولي نزد خداوند بزرگ مقدارند؛ [چرا] كه خداوند بزرگ به وسيله آنان حجتها و نشانه هاي خود را نگاه مي دارد تا به كساني كه همانندشان هستند، بسپارند …؛ آنان كه دانش و نور حقيقت بيني بر قلبشان تابيده و روح يقين را دريافته اند كه با آنچه خوشگذرانها دشوار مي شمردند و با آنچه ناآگاهان از آن هراس داشتند، انس گرفتند. در دنيا با بدنهايي زندگي مي كنند كه ارواحشان به جهان بالا پيوند خورده است. آنان جانشينان خدا در زمين و دعوت كنندگان مردم به دين خدايند.» آن گاه فرمود: «آه آه شَوْقاً إِلَي رُؤْيَتِهِمْ؛(6) آه آه! چه قدر مشتاق ديدارشان هستم.»
مخصوصاً دوران ظهور آن حضرت و استقرار حكومت عادلانه او كه جمال و كمال، دولت و صولت گرد هم آمده، سخت مورد اشتياق اميرمؤمنان بوده است؛ لذا فرمود: «يَا شَوْقَاهْ إِلَي رُؤْيَتِهِمْ فِي حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِمْ؛(7) چقدر مشتاق ديدار آنها هستم، در آن زمان كه در ظهور دولتشان به سر مي برند!»
ب. تداوم امامت با دوازده نفر
از جمله مسائلي كه امير مؤمنان عليه السلام با بيانهاي مختلف به آن توجه داده، اين امر است كه هيچ گاه زمين خالي از حجت نيست و اين حجتها مجموعاً دوازده نفرند. در نتيجه، امامت در تمام ادوار تا دوران ظهور حضرت مهدي موعود عليه السلام ادامه دارد. آن حضرت در كلامي فرمود: «اللَّهُمَّ بَلَي لَنْ تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ بِحُجَّةٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ؛ (8) آري خدايا! زمين خالي از قيام كننده به حجت الهي نمي ماند تا اينكه حجتها و دلائل روشن الهي باطل نشود.» اين مضمون به صورتهاي متعددي از مولا امير مؤمنان عليه السلام نقل شده است. (9)
در جاي ديگر مشخص فرمود كه اين حجتهاي الهي دوازده نفرند: «يَكُونُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ بَعْدَ نَبِيِّهَا اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً عَدْلًا لَا يَضُرُّهُمْ خِلَافُ مَنْ خَالَفَ عَلَيْهِمْ؛ (10) براي اين امت دوازده امام عادل پس از پيامبرش وجود دارد كه مخالفتِ مخالفين ضرري به آنان نمي رساند.»
و در بيان ديگر فرمود: «يَا هَارُونِيُّ لِمُحَمَّدٍصلي الله عليه وآله بَعْدَهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً عَدْلًا لَا يَضُرُّهُمْ خِذْلَانُ مَنْ خَذَلَهُمْ؛ (11) اي هاروني! پس از محمدصلي الله عليه وآله دوازده امام عادل خواهد بود كه تلاش خوار كنندگان به آنها ضرري نرساند.» و آن گاه روشن نمود كه اين دوازده نفر از قريش و از نسل هاشم هستند: «إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ غُرِسُوا فِي هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِمٍ لَا تَصْلُحُ عَلَي سِوَاهُمْ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ مِنْ غَيْرِهِمْ؛ (12) همانا امامان همه از قريش مي باشند كه [درخت آنها را در خاندان بني هاشم كاشته اند. مقام ولايت و امامت در خور ديگران نيست و ديگر مدعيان [زمامداري] شايستگي آن را ندارند.» اين موضوع در منابع اهل سنت نيز آمده (13) كه جانشينان پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله دوازده نفرند و همه از بني هاشم اند. سليمان قندوزي مي گويد: «مقصود از دوازده خليفه همان امامان دوازده گانه شيعه است؛ زيرا نمي توان احاديث را بر خلفاء راشدين تطبيق كرد؛ چون تعداد آنان كمتر از دوازده است و نمي توان بر حاكمان اموي منطبق كرد؛ چون بيش از دوازده نفر بودند و غالب آنها عناصري ظالم و ستمگر بوده اند. گذشته از اين، آنها از دودمان هاشم نبودند و از تيره اميّه بودند و همين طور به خلفاء عباسي نمي توان تفسير كرد؛ چون تعداد آنها نيز بيش از دوازده نفر است و افزون بر آن پيوسته با نزديكان پيامبر در جنگ و ستيز بوده اند؛ لذا راهي جز اين نيست كه بگوييم: همان امامان دوازده گانه شيعه مقصود است.» (14) امّا حضرت علي عليه السلام مسئله را اين چنين مشخص فرمود: «أَلَا إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍصلي ا… عليه وآله كَمَثَلِ نُجُومِ السَّمَاءِ إِذَا خَوَي نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ؛ (15) بيدار باشيد! مَثَل آل محمدصلي ا… عليه وآله چونان ستارگان آسمان است كه اگر ستاره اي غروب كند، ستاره ديگر طلوع خواهد كرد… .»
و در جاي ديگر به ابن عباس فرمود: «إِنَّ لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي كُلِّ سَنَةٍ وَ إِنَّهُ يَنْزِلُ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ أَمْرُ السَّنَةِ وَ لِذَلِكَ الْأَمْرِ وُلَاةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ مَنْ هُمْ قَالَ أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِي أَئِمَّةٌ مُحَدَّثُونَ؛ (16) به راستي شب قدرْ در هر سالي هست و در آن شب تقديرات آن سال نازل مي شود و براي آن امر والياني پس از رسول خداصلي الله عليه وآله وجود دارد. ابن عباس عرض كرد: آنان چه كساني هستند؟ فرمود: من و يازده تن از صُلب من كه امامان محدَّث هستند.» در روايت ديگر مي خوانيم كه «از علي عليه السلام درباره سخن رسول خداصلي ا… عليه وآله كه فرموده بود: من بين شما دو شي ء گرانبها مي گذارم: قرآن و عترتم. سؤال شد كه عترت كيست؟ حضرت فرمود: من، حسن، حسين و امامهاي نه گانه از فرزندان حسين عليه السلام كه نهمي آنها مهدي و قائم آنان مي باشد. اينان از قرآن، كتاب خدا، جدا نمي گردند تا در حوض كوثر بر رسول خداصلي ا… عليه وآله وارد شوند.» (17)
ج. غيبت حيرت زا سالها قبل از تولد حضرت امام مهدي عج امير بيان علي عليه السلام خبر از غيبت طولاني و حيرت زاي آن محبوب دلها داده و اين حادثه تلخ را براي همراهان و آيندگان بيان نموده و شدت و نهايت نگراني و ناراحتي خود را از آن بيان نموده است. اصبغ بن نباته گويد: بر امير مؤمنان وارد شدم و ديدم [ناراحت و] در انديشه فرو رفته و با انگشت بر زمين خط مي كشد. گفتم: اي امير المؤمنين! چرا شما را انديشناك [و اندوهناك] مي بينم و چرا بر زمين خط مي كشيد؟ آيا به زمين و خلافت در آن رغبتي داريد؟ فرمود: «لَا وَ ا… مَا رَغِبْتُ فِيهَا وَ لَا فِي الدُّنْيَا يَوْماً قَطُّ وَ لَكِن فَكَّرْتُ فِي مَوْلُودٍ يَكُونُ مِنْ ظَهْرِي الْحَادِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي هُوَ الْمَهْدِيُّ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً تَكُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَ غَيْبَةٌ يَضِلُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ؛ (18) نه به خدا! به زمين و دنيا هرگز رغبتي نداشته ام وليكن درباره مولودي انديشه مي كنم كه از نسل من و يازدهمين فرزند من است. او مهدي عليه السلام است كه زمين را پر از عدل و داد مي سازد، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد. او را حيرت و غيبتي است [كه مردم نسبت به او پيدا مي كنند و] اقوامي در آن گمراه مي شوند و اقوام ديگر در آن هدايت مي يابند.
اصبغ بن نباته مي گويد: «گفتم: اي امير مؤمنان! چنين چيزي واقع خواهد شد؟ فرمود: آري، همان گونه كه او آفريده شده [داراي غيبت نيز خواهد بود] و تو را نرسد كه به اين مسئله علم پيدا كني. اي اصبغ! آنها بهترين اين امت به همراه نيكان اين عترت خواهند بود. گفتم: بعد از آن چه خواهد شد؟ فرمود: سپس خداوند هر چه بخواهد انجام مي دهد… .» (19)
در روايت ديگر مي خوانيم، اصبغ بن نباته مي گويد: «أَنَّهُ ذَكَرَ الْقَائِمَ عليه السلام فَقَالَ أَمَا لَيَغِيبَنَّ حَتَّي يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ؛ (20) امير مؤمنان عليه السلام از قائم عليه السلام ياد كرد و فرمود: او حتماً غايب خواهد شد؛ غيبتي كه جاهل [به راز غيبت] گويد: خداوند را در آل محمدصلي ا… عليه وآله حاجتي نيست.» و در جاي ديگر فرمود: «لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِيلٌ كَأَنِّي بِالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِي غَيْبَتِهِ يَطْلُبُونَ الْمَرْعَي فَلَا يَجِدُونَهُ…؛ (21) براي قائم ما غيبتي است كه مدتش طولاني است.
گويي شيعه را در دوران غيبت او مي بينم كه سرگردان اند، مانند جولان چهار پايان؛ چراگاه را مي جويند، ولي آن را نمي یابند».(تبیان).
ادامه دارد ….