دانش و خواسته (1) است نرگس و گل
که به یکجای نشکفند بهم
هر که را دانش است خواسته نیست
وآنکه را خواسته است دانش کم
گویی این شعر شهید بلخی(2) به روزگاران کهنه نخواهد شد. از قرن چهارم که این شاعر نغزگوی در ان می زیسته است؛ ده قرن می گذرد و انگار این شعر او هنوز تازه گی خود را از دست نداده است؛ چرا که در آن روزگار نیز هر کسی که به دانش علاقه داشته است حظ و بهره ایی از زندگی نبرده و آنان که دل در گرو مال اندوزی نهاده اند؛ از مال دنیا، بیشتر متنعم شده اند.
این سرشت روزگار است یا جبر زمانه و یا تصمیم غلط مسئولان و سکانداران عرصه مراکز دانشگاهی و تعلیم و تربیت؟ اگر از اولی و دومی بگذریم که قابل گذشت نیز هست؛ چرا که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نداده؛ مگر آن که خودشان خواسته اند، پس مسئله مسئولان و سکانداران عرصه مراکز دانشگاهی و تعلیم و تربیت و دانش بیش از پیش قوت میگیرد.
در طول تاریخ به زعم تمامی مورخان هر جا که حاکمان از علم و دانش حمایت کرده اند کشور به بالندگی خود رسیده است؛ مانند دوران سامانیان(3) که بزرگانی چون ابوریحان بیرونی، ابوعلی سینا، و زکریای رازی و … پرورش داد و بر عکس در روزگاری که کشور از سوی حاکمان روی خوشی در زمینه علم و دانش ندید بسیاری از دانشمندان و علما و مشاهیر جلای وطن کرده و مملکت را رها کردند و رفتند.
روزگار علم و دانش در این دوران بی شباهت به آن روزگاران ندارد! در دوره ای قرار داریم که تربیت شدگان دانشگاهها و مراکز علمی با بی میلی روبرو می شوند و به انان کم توجهی می شود. به جای آن که به مقام علم و دانش آنان ارج نهاده شود و برنامه ریزی گردد تا از سطح معلومات آنان در پیشرفت و پیشبرد امور استفاده گردد؛ در پیچ و خم خرج و مخارج زندگی روزمره گم می شوند. این فارغ التحصیلان مراکز علمی و دانشگاهی حتی المقدور کاری که می توانند انجام بدهند آن است تا تلاش کنند تا از پس خرج و مخارج مشکلات زندگی بر بیایند.
امید است مسئولان آموزش عالی و وزارت آموزش و پرورش و سیاستگذاران در این عرصه؛ مانند مجلس شورای اسلامی؛ بازنگری به احوالات معلمین و اعضای هیئت علمی دانشگاهها داشته باشند و بیش از پیش آنان را اسیر سیاست های نافرجام خود نکنند!
پی نوشت:
(1) خواسته به معنی مال و ثروت
(2) «ابوالحسن شهيدبن حسين جهودانَکى بلخى» شاعر استاد و دانشمند و حکيم معروف قرن ۴ و ۵ هجرى بوده است. رودکى از همهٔ همعصران خود، تنها او را ‘شاعر’ و ديگران را راوى اشعار اين و آن مىدانست؛وى از بزرگان حکما و متکلمان و در علوم اوايل استاد بوده است.
(3) جنبش بزرگ فراگیری علم که در تمام جهان اسلام گسترده شده بود، بر پایه آموزههای اسلامی قرار داشت و تمام مسلمانان را ملزم به فرا گرفتن دانش مینمود. تعالیم الهامبخش دینی، به گونهای آموختن و تعلیم و تربیت را تشویق مینمود که هیچ محدودیتی را در این تکلیف برنمیتابد. ایرانیان که از دیرباز مردمی دانش دوست و متمدن و با فرهنگ بودند، از پیشتازان این جریان به شمار میرفتند. این مهم بیشتر در قرون سوم و چهارم و بیشتر در دوران فرمانروایی سامانیان در خراسان و ماورالنهر نمایان است. (ویکی فقه)