“ممل” گفت:قطع برق و رفتن و آمدن گاه و بی گاه آن شده” قوز بالا قوز” “آقاتقی” گفت:درست می گویی “ممل”: اگر آب و هوای “معدن آباد” مدیترانه ای بود و یا معتدل شمال! کاری به برق نداشتیم، اما چه کنیم که همه چیزمان شده برقی!حتی بی ادبی نباشد اگر به مستراح هم بخواهیم برویم حتما باید لامپ را روشن کنی!.
آقاتقی خنده ای کرد و گفت:تقصیر ما نیست! ما که روستانشین هستیم و هر آنچه به ما بگویند انجام می دهیم. تقصیر به نظرم جای دیگر است.
وقتی همه چیزمان برقی می شود اینها هم هست، تا برق قطع می شود انگار که غم عالم روی دل ما سنگینی می کند!
ممل گفت: همین چند وقت پیش از بس که گفتند در مصرف آب صرفه جویی کنید و هزینه های نگهداری کولر آبی افزایش پیدا کرد، اهالی به سمت کولر گازی رفتند و بسیاری از خانه ها هم کولر گازی نصب کرده اند، در نتیجه مصرف برق بیشتر شد. حالا بماند که کدخدا هم اهمال کرد و کارخانه های تولید برق را زودتر از این ها راه اندازی نکرد!
“آقاتقی” گفت:مرحبا “ممل” که خوب تحلیل گر و کارشناس برق هم شده ای!
