حتما کلمه نشخوارفکری را شنیده اید. نشخوار فکری به عنوان یک پدیده خود تنظیمکننده برای حل مسئله در نظر گرفته میشود که منشأ آن تفاوت بین وضعیت فعلی فرد با خواستهها و آرمانهای او است. نشخوار فکری تا زمانی ادامه مییابد که فرد به اهداف خود برسد یا آنها را رها کند. در واقع نشخوار فکری یک استراتژی تنظیم هیجان گمراه کننده است، افرادی که درگیر نشخوار فکری هستند، معتقدند که این امر به آنها کمک میکند تا مشکلات خود را حل کنند، آنها را تجزیه و تحلیل کنند یا ناسازگاری های بین وضعیت فعلی و ایده آل را برطرف کنند و همچنین به آنها در دستیابی به اهداف یا اطلاعات مرتبط کمک میکند. اما در حقیقت نشخوار فکری یک فرآیند تکراری و اغلب اجتناب ناپذیر از تفکر در مورد تجربیات گذشته است که اغلب با افکار منفی همراه است و مانع از حل مشکل میشود.. نشخوار فکری پاسخی است که ممکن است به دلیل اتفاقات مختلفی که در زندگی فرد رخ میدهد یا احساسات مختلفی مانند عصبانیت، افسردگی یا اضطراب رخ دهد، زیرا رویدادهای زندگی فرد به عنوان محرک های بیرونی به شمار میروند که منجر به رفتارها میشود. نشخوار فکری میتواند یک تحریک کننده درونی باشد که این رفتارها باعث ایجاد افکار و احساسات منفی میشود.
منشاً نشخوار فکری از کجاست؟
– ضربه روحی:
نشخوار فکری میتواند به عنوان پاسخی به حادثه آسیب زای متفاوت که در زندگی فرد اتفاق افتاده است به وجود می آید. برای مثال مرگ والدین یا یکی از بستگان نزدیک. اثر شدید حادثه آسیب زا باعث میشود که یک خاطره قوی در ذهن فرد شکل گیرد.
– اهداف:
افکار نشخوار، زمانی که نقصی در دست یافتن به مجموعهای از اهداف وجود داشته باشد اتفاق میافتد.
– سرکوبی:
نشخوارهای فکری از نقصی در پردازش حادثه آسیبزا سرچشمه میگیرد. یعنی سرکوبی رنج هیجانی همراه با افشا نکردن حوادث، سبب می شود که نشخوار فکری را به وجود آورد.
پیامدهای حاصل از نشخوار فکری
فرد دارای نشخوار فکری دائماً در حال فکر کردن می باشد که این عمل در هر کاری باعث به عقب افتادن و انجام ندادن آن میشود. در واقع نشخوار فکری و ابعاد آن مانع شکلگیری رفتار سازنده میشود.
معصومه عبداللهی- دانشجوی دکتری روانشناسی