به گزارش پایگاه خبری افق بافق؛ شوفرها یا راننده های ماشین سنگین اصولا در ذهن ما آدم هایی با سبیل کلفت و اغلب بامرام، همراه با گویشی چاله میدانی و یک لنگ در کنار دست یا گه گاه دور گردنشان هستند. با این دیدگاه آیا می توان خانمی ایرانی را پشت فرمان یک تریلی تصور کرد؟ شاید امروز که در ایران رانندگی زن ها عادی و رو به افزایش و قابل توجیه است و خبرهایی از راننده های زن ماشین سنگین در گوشه و کنار ایران شنیده می شود تصور کردنش آنچنان هم سخت نباشد اما اصلا چه توجیهی وجود دارد که یک زن شغلش رانندگی باشد؛ آن هم رانندگی با تریلی. در این شماره از هفته نامه خبرنگار ما به سراغ یک راننده زن ماشین سنگین رفته و با وی به گفتگو پرداخته که در ادامه می خوانید:
افق بافق: لطفاً خودتان را برای خوانندگان معرفی بفرمایید؟
“نسرین معین الذاکرین” متولد 1 مردادماه 1354، اصالتا یزدی و راننده ماشین سنگین هستم. در سال 1393 برای اخذ گواهینامه پایه یک ثبت نام نموده اما روزی که امتحان پایه یک داشتم خانواده با من تماس گرفتند که مادرم به رحمت خدا رفته و امتحان را لغو نمودم و به خانه بازگشتم که وصیت مادرم این بود؛ که من با ماشین سنگین رانندگی ننمایم بنابراین به احترام مادرم سه سال امتحانم را به تعویق انداختم سال 1396 در آزمون رانندگی شرکت نمودم وگواهینامه را دریافت نمودم.
افق بافق: اوایل در چه بخشی شروع به کار نمودید؟
مرداد ماه 1396 کار خود را با اتوبوس های مسافربری بین شهری (شیراز- بندرعباس)شروع نمودم و پنج سال نیز در خط ثابت یزد- مشهد راننده بودم و بعد از مدتی کار با تریلی را شروع نمودم و از ساغند به بافق می آمدم و برای اینکه تنوعی در شغل خود ایجاد کنم به سراغ رانندگی خط واحد رفته و بعد از کلی دوندگی توانستم مدارک خود را نیز کامل نمایم و اولین راننده خط واحد استان یزد شدم؛ اما درآمدش اندک بود بعد از مدتی کار خط واحد را رها نمودم.
افق بافق: عکس العمل خانواده نسبت به شغل شما چگونه بود؟
پدرم دوست داشت من در همه زمینه ها موفق باشم او مشوق من در این راه بود؛ البته مرا به درس خواندن نیز تشویق می کرد؛ اما به رشته تحصیلی خودم علاقه نداشتم و به دیپلم بسنده کردم و مادرم خیلی مخالف این شغل بود و یک ترسی از ماشین سنگینها داشت او همیشه به من می گفت می ترسم در جاده اتفاق ناگواری برایت رخ بدهد؛ ابتدای کار همه نگران من بودند؛ حتی پدرم که مشوق من در این مسیر بود نگران بود که اتفاق ناگواری رخ ندهد مخصوصا در جاده مشهد که تصادف زیادی صورت می گیرد و همیشه با من تماس می گرفت و جویای حال من می شد.
افق بافق: زمانی که پشت ماشین سنگین می نشینید چه حسی دارید؟
وقتی راننده اتوبوس هستم باید محتاط باشم ؛ زیرا مسئولیت 44 نفر دیگر را به عهده دارم ؛ اما زمانی که سوار ماشین سنگین هستم یک حس آزادی و رهایی دارم.
افق بافق: مردم وقتی زنی راننده تریلی یا اتوبوس می بیننده چه عکس العملی دارند؟
اوایل جذابیت بیشتری داشت؛ اما در حال حاضر در فضای مجازی زیاد این موارد دیده شده و برای مردم زیاد تعجب آور نیست؛ اما در صف گازوئیل راننده های مرد می گویند در فضای مجازی راننده زن دیده ایم؛ اما از نزدیک ندیده بودیم. در بعضی از مسیرها رانندگان خودرو ها با دست تکان دادن یا با انگشت اشاره مرا به کنار دستی خود نشان می دهند و بعضی افراد با من عکس گرفته و می گویند” بابا دمت گرم” و این برای من خیلی خوشایند است.
افق بافق: اگر کامیون شما پنچر شود یا مشکل فنی پیدا کند چه خواهید کرد؟
در جاده معدن لاستیک ماشین پنچر شد که حدود 4 ساعت طول کشید تا توانستم لاستیک ماشین را تعویض نمایم؛ اگر دو مرد بودند یک ساعته کار را انجام می دادند و اگر مشکل خیلی حاد باشد به مکانیکی اطلاع خواهم داد.
افق بافق: تا به حال در جاده جریمه شده اید؟
چندین بار پلیس ماشین را نگه داشته؛ اما در حد یک تذکر بوده است.
افق بافق: آیا شاگرد هم دارید؟
ساعت کاری مفید یک راننده برون شهری 9 ساعت است و خط یزد- مشهد 14 ساعت می باشد و باید دو راننده وجود داشته باشد؛ اما تریلی تک شوفر می باشد و ماشین کاملا تحویل راننده است.
افق بافق: چند سال این شغل را ادامه خواهید داد ؟
اوایل به این شغل تفریحی نگاه می کردم و علاقه زیادی داشتم ؛ اما وقتی وارد این شغل شدم به آن به عنوان یک منبع در آمد نگاه کردم و متوجه شدم اصلا این شغل تفریحی نیست و فوق العاده خسته کننده و شکننده است و از لحاظ روحی و روانی آدم را خیلی خسته می کند و چندین بار می خواستم این شغل را رها نمایم.
افق بافق: سخن پایانی:
مردم شهرستان بسیار خون گرم و مهربان هستند و در رانندگی خود خیلی خونسرد و همه خودور های سواری به یکدیگر احترام می گذارند.
حدیثه امیریان