فرار از مالیات با کارت به کارت کردن به جای کارت کشیدن

«ممل» گفت: ای داد و بیداد! عجب روزگاری شده! کاسب کار الان دنبال پول نقد نیست! می گوید برو برایم کارت به کارت بکن! می گویم «آمیرزا» این کارت من! درب مغازه ات کارت بکش! مرا دنبال این دستگاه و آن دستگاه نفرست تا پولت را حواله کنم! این کارت من! نقد نقد بکش! تا پول به حسابت انتقال پیدا کند.
«آمیرزا» بدتر از من شد! یهو زد توی سرش که اصلا نه پول می خواهم نه جنس! بردار و ببر! گفتم: «آمیرزا» این که انصاف نیست! من پول جنس شما را ندهم؟! «آمیرزا» گفت: نه جانم! اگر من پولم را نگیرم بهتر از آن است که چندین برابر مالیات بدهم! «ممل» که نفس راحتی می کشید گفت: عجب داستانی شده! «آمیرزا» اولش بگو که به خاطر ترس از مالیات می گویی پول را حواله کنم! «آمیرزا» گفت: دقیقا همین است! سال پیش که هنوز دستگاه کارتخوان نگرفته بودم و از وسط سال دستگاه را به زور به من دادند تا پایان سال مالیاتی بر من بسته اند که از اول دکان داری تا الان سابقه نداشته است! هوش از سرم رفت وقتی که رقم مالیات را دیدم؛ هر مقدار اعتراض کردم فایده ایی نداشت که نداشت! الان هم نه تنها من خیلی از کاسبکاران مجبور شده اند تا این روش کارت به کارت را در پیش بگیرند. «ممل» گفت: «یاللعجب!» حق با شماست!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا