آورده اند که در آبادی «معدن آباد» جمعی از کارگران دست از کار کشیدند که ایها الناس بیایید و ببینید که حق و حقوق ما را از سفره پهن شده به قاعده و اسلوب نمی دهند! ترجیح می هند که در ترجیح آنان نباشیم! مشاورانی گرد آمدند که نشانی ندارند و گفتند و گفتند تا این که کدخدا،داروغه و انجمن آبادی به پای کار آمدند و در نهایت صورت مجلسی تنظیم شد که من بعد «چراغی که به خانه روا می باشد به مسجد حرام است!»
«آقاتقی» گفت: یعنی چه «ممل»! این چه داستانی است که می گویی؟
«ممل» گفت: «آقاتقی»! یعنی این که صورت مجلس تنظیم شده با مهر والی، وکیل الرعایا، کدخدا، انجمن آبادی، داروغه و کذا کذا که ما همه پیگیر و مترصد خواهیم بود تا مسایل حل و فصل شود!
«آقاتقی» گفت:یعنی صورت مجلسی به سیاهه های پیشین؟!
«ممل» با تکان دادن سری از روی تاسف گفت:آری! این چنین است ای برادر!