موقع عصبانیت بهترین کاری که باید کرد چیست؟
در مشاوره قبل از ازدواج، برای اینکه بفهمم شخصیت عروس یا داماد ، چقدر خوب رشد کرده، یعنی چطور پدر مادرشان تربیتشان کردند، این سوال را میپرسم، وقتی از دست همسرت عصبانی می شوی ،چه میکنی؟
جوابهای غلط را حتماً میدانید و مشکل زندگی کردن با این قبیل زنها یا شوهرها را هم میتوانید حدس بزنید؛ مثلاً میگویند قهر میکنم، لج میکنم، تلافی میکنم، دعوا راه میاندازم، توهین میکنم و…کارها و رفتارهایی که به دنبال احساس عصبانیت بروز میکند ، اما جواب درست چیه؟
جواب درست این است که به همسرش بگوید : «من از دستت عصبانی هستم!» همین.
– ️به زبان سادهتر وقتی عصبانی می شویم کافیه بگوییم عصبانی هستیم ،یعنی بیان عصبانیت این تنها رفتار مجازه!
همه توضیحات برای این بود تا در مورد احساسمان بهتر بدانیم، اهمیت دو چیز را خوب متوجه بشویم : درک احساس آن و خودمان . یعنی درک اینکه فرزندمان، ممکن است چه احساسی داشته باشد و بیان احساس او.
اینطور بگویم، وقتی ترسیده است بفهمیم که ترسیده و به او یاد بدهیم که بگوید یا بیان کند که ترسیده، وقتی خودمان هم ترسیدیم ، بفهمیم که ترسیدیم و به او بگوییم یا بیان کنیم که ترسیدیم تا او هم ما و دیگران را درک کند.
از مهمترین تکنیکهای فرزندپروری از تاکتیک احساس، تکنیک همدردی است.
در تاکتیک احساس، دو موضوع مهم بود: درک احساس و بیان احساس.
تکنیک همدردی، روشی است که با کمک آن میتوانیم احساس فرزندمان را درک کنیم.
برای اجرای تکنیک همدردی و درک کردن احساس آن باید دو کار مهم را انجام داد: اول اینکه احساس او را بفهمیم و بعد اینکه احساس او را هرچه که هست بپذیریم.
احساسش هرچه که باشه ، اول باید فهمیده بشود، مثلاً وقتی غمگین است، بفهمیم که غمگین است وقتی غمگینه، مثل بچهای که شاد است با او رفتار نکنیم یا اگه ترسیده ازش توقع نداشته باشیم که درس بخواند.
پس برای همدردی، اول باید احساسش را بفهمیم، یعنی احساسشو حدس بزنیم و اگر ممکن است ازش بپرسیم تا مطمئن بشویم درست حدس زدیم. بعد احساسشو هرچی که هست بد یا خوب، زشت یا زیبا، بپذیریم. در مورد احساس، هرگز نباید قضاوت کنیم. احساس ممکن است بیمارگونه باشد، اما خوب و بد ندارد.
تکنیک همدردی خیلی جاها کاربرد دارد، تقریباً در اکثر جاهایی که بچه احساسی دارد، اول باید احساسش بفهمیم و یپذیریم، اگر فهمیدیم و پذیرفتیم، یعنی درکش کردیم، اگه درکش کردیم، میتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم، آن وقت حرف ما را میفهمد و با ما همکاری میکند، اگر همدردی نکند نمیتواند با بچهاش مثل انسان رفتار کند اگر انسانی رفتار نشود ،بچه با او همکاری نمیکند.
در مثال زیر، این مادر در بازی فرزند پروری یکی از قوانین را یعنی قانون انسانی رفتار کردن را شکسته!
– چه: «من نمیخواهم بروم مدرسه، خوابم میاد!»
مامان: چارهای نیست؛ پاشو! باید بلند شی، بری مدرسه.
-اینطوری حال بچه خیلی گرفته می شود.
این مادر همدردی نکرد، رفتار مادر ، انسانی نیست، اما اگه فقط همدردی کند، آن وقت …
-بچه : مامان! من نمیخواهم بروم مدرسه، خوابم میاد.
مادر: راست میگویی ! صبح، آدم میخواد بخوابه، منم خیلی وقتا برام سخته صبح پاشم، اما چارهای نیست ! باید بلند شوی و بروی مدرسه.
یک نمونه دیگر از اجرای روش همدردی در یک شرایط متفاوت
بچه: بابا من میخوام برم مسافرت، ما هیچ وقت مسافرت نمی رویم .
پدر: «عجب! پس نظر تو اینه که ما کم به مسافرت می رویم، تو دلت میخواهد بیشتر به مسافرت برویم. خیلی ممنون که این را به من گفتی».
– در نمایش قبل،پدر احساس فرزندش را فهمید و او را پذیرفت.
احساسش این بود که میخواهد بیشتر مسافرت برود، پدر، پیشنهاد رفتن به مسافرت را نپذیرفت. او فقط احساس فرزندش را پذیرفت.
– دقت کنید از نظر بچه، آن ها کم به مسافرت می روند، اما ممکن است از نظر پدر و مادر، همه چیز درست باشد، دفعات مسافرت رفتن یک چیز است همدردی کردن با احساس فرزندشان یک چیز دیگر!
پدر وظیفه داشت این احساس را که او میخواهد آن ها بیشتر به مسافرت بروند ،بفهمد و آن را بپذیرد؛ حتی اگر نشود بیشتر به مسافرت رفت. مهم این است که پدر، هرگز نباید احساس بچه را پس بزند، ندیده بگیره و یا آن را به خاطر احساسش تحقیر و سرزنش کند.