
سنگ بنای تعلیم و تربیت در هر نظام و حاکمیتی به آموزش و پرورش محول شده است. محتوای کتب درسی، برنامه های آموزشی، سیاستگذاری در این امر، گزینش معلمان، آموزش آنان در طول دوران خدمت و … مربوط به این نهاد می باشد؛ در نتیجه رسیدگی به مشکلات و دغدغه های آنان نیز از وظایف وزارتخانه آموزش و پرورش است. متاسفانه رسیدگی به مشکلات معیشتی و شغلی معلمان به حاشیه رفته و هر مقدار به زمان فعلی می رسیم، کمتر مسایل آنان قابل حل است. اگر نیمه خالی لیوان را نگاه نکنیم، تلاش هایی از سوی دولتمردان شکل گرفته تا مشکلات معلمان را حل نمایند ، اما سوال اصلی این است تا کی و کجا؟ یعنی باید چند سال دیگر بگذرد تا مشکل کمبود معلم در آموزش و پرورش حل بشود؟
چند سال دیگر باید بگذرد تا کمبود کلاس نداشته باشیم؟ چند سال دیگر باید بگذرد که به روزرسانی محتوای درسی با نیاز جامعه همخوانی داشته باشد؟ چند سال دیگر باید بگذرد تا حقوق معلمان در ردیف دیگر مشاغل دولتی قرار گیرد؟ و مسایل دیگر که در حوصله این مقاله نمی گنجد!
شاید به خود بگویید، چرا این پرسش ها در اینجا مطرح می شود؟ در پاسخ باید گفت: دغدغه ها و مسایل چه ریز و چه درشت باید گفته شود تا مسئولان مربوطه راهکاری برای برون رفت از آن بیابند، یعنی تا نیازها بیان نشود، سیاستگذاری برای حل آن هم نخواهد بود.
پرسش دیگر که اذهان بسیاری از شهروندان و دغدغه مندان در امر تعلیم و تربیت را مبتلا به خود کرده این است که چرا نظام آموزش و پرورش یا نظام تعلیم و تربیت بدینجا کشیده شد که با انبوهی از مشکلات روبرو شده است؟ آیا نباید این مسایل حل می شد و آیا نمی بایست برنامه ریزی صورت می گرفت؟ اینها پرسش هایی است که اذهان دلسوزان به وضع نظام آموزشی را نگران خود کرده است؟ امید است مسئولان عالی وزارتخانه ها(دولت)، مجلس، تلاش کنند تا بار مشکلات و دغدغه های این قشر دلسوز که مقدرات آموزشی کشور در دستان آنان است؛ کاهش یابد و راه این نظام آموزشی هموار گردد.
