در سیزدهم دیماه 1377 اولین پیش شماره هفته نامه افق کویر به زیور طبع آراسته شد. با همت دوستان و آشنایان و علاقمند به فرهنگ و هنر و اندیشه؛ به ویژه پدر و مادرم که آن موقع در قید حیات بودند و با دعای خیرشان پا در عالم روزنامه نگاری گذاشتم. بضاعتم اندک بود و به لطف مادر مغازه میراثی پدرش را به من داد؛ حتی برای تعمیر و مرمت آن نیز کمک کرد. نوبت به رایانه (کامپیوتر) و چاپگر رسید که هنوز مثل امروز این قدر فراگیر نبود؛ با سرمایه برادرم، «محمد حسن تشکری»، این کار هم حاصل شد و این مهم هم برآورده گردید.
با علم نداشته به عالم روزنامه نگاری کار را در خانه پدری آغاز کردیم! مطالب را از طریق مصاحبه با مسئولین و کمک از اهالی قلم گردآوری می کردم؛ برادرم، در نرم افزار word حروف چینی نموده و در همان نرم افزار مطالب را کنار هم چیده و در کاغذa4 چاپی از آنها می گرفت. برگ های چاپی را روز بعد به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد برده؛ در همان جا به ملاحظه و رویت «محمد فاضلی»(خدایش رحمت کناد) می رسید و پس از زدن مهر ارشاد به سمت چاپخانه می رفتم.
به دستگاه چاپ و مراحل آن اصلا آشنایی نداشتم. پیش شماره اول و دوم را با دستگاه «ریسوگراف» که آن موقع تازه به یزد آمده بود حدود 500 نسخه چاپ زده و عصر به بافق می رساندم. سپس سوار موتورسیکلت شده و درب کتابفروشی های بافق؛ از جمله خیام، ابراهیمی و تماشا توزیع می کردم و مقداری از آن را هم برای بهاباد(کاظمیان) و تعدادی هم به شهرهای مختلف استان یزد می فرستادم.
پیش شماره های اول و دوم با دستگاه ریسوگراف انجام شد؛ اما از پیش شماره سوم به بعد با ماشین های چاپ و در چاپخانه خرد تفت، قدیم ترین چاپخانه استان یزد انجام گردید؛ کم کم جمع علاقمند به روزنامه نگاری شکل گرفت و از پیش شماره سوم به بعد مشتاقان به کار اطلاع رسانی و اهالی خونگرم فرهنگ و اندیشه به کمک آمدند و هر کدام گوشه ایی از کار را گرفتند تا این که در سال 1378 مجوز رسمی فعالیت هفته نامه افق کویر، صادر شد.
در مجموع 9 پیش شماره منتشر گردید که تعداد صفحات آن گاه به 24 صفحه هم رسید؛ به ویژه در اولین انتخابات شورای اسلامی شهر بافق و روستای مبارکه! سپس از شماره1 شروع کردیم و تاکنون 1109 شماره به فضل خداوند منتشر شده است. از کاغذی هر بند دو هزار پانصدتومان شروع کردیم تا الان که هر بند کاغذ یک میلیون و پانصدهزارتومان رسیده است.
به رغم طوفان ها و حوادث و با همه ناملایمات که تمامی هم ندارد؛ تمام توان و تلاش خود را خواهیم نمود که همچنان در این مسیر بمانیم. به امید آن که، آن تاب و توان در ما وجود داشته باشد.
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدسی
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم