گاه باید رویید از پس آن باران
گاه باید خندید بر غمی بی پایان
به نام خالق زیبایی به نام او که جان را به نور دانش و ایمان روشنی بخشید به نام پروردگاری که نمیتوانیم نعمتهایش را شکر لطفش را جبران و حکمتش را درک نماییم.
چشم می گشایی بر حریم خلوت پروانه ها؛ با بال هایی سفید که عصای دستانت شده اند.
چشم می گشایی بر آبی آسمان؛ با دریایی از نور که دلت را چراغانی کرده است.
چشم می گشایی در حضور همیشه سبز معبود؛ با سجاده ای از عشق که بر پیشانی ات، مُهر تسلیم و بندگی زده است.
چشم می گشایی به روی این همه زیبایی بی حد آسمانی و با نور جانت، لطافت خداوند را در گلبرگ های سفید یاس و نسترن و اقاقی، لمس می کنی.
تو به روی سبزی درختان، سرخی گل ها، آبی دریا، طراوت باران و ترنم همیشه جاری آب ها، چشم دل می گشایی و امید و بودن را ترجمه می کنی.
بیست و سوم مهر، روز عصای سفید است؛ روزی که روشن دلان جهانْ طراوت، پویایی و نشاط را به جویبار زندگی فرامی خوانند. در این روز روشن ضمیران فریاد می دارند: ما هم تپیدن قلب زندگی و زدن نبض طبیعت را احساس می کنیم. ما حتّی می توانیم با همین چشمان به ظاهر بسته خویش، در زلال شعور و صفای فطرت خدایی مان، جلال و جمال حضرت حق را بنگریم. ما می توانیم با چشم لامسه خود با همه کس و همه چیز سخن بگوییم و حتی با تأمل در گردش حکیمانه چرخ روزگار، به مهمانی همه نشانه های خلقت برویم. عصای سفید چونان پرچمی است که به نشان استقلال در دست روشن دلان به حرکت درمی آید و آینه ای است که قدرت و نعمت خدایی را به تماشای تأمل و تفکر دیگران می گذارد. این روز بر تمامی روشن دلان عزیز ایران اسلامی مبارک باد.
اگر بخواهیم فقط یک روز را بدون باز کردن چشمهایمان شروع کنیم قطعاً انجام سادهترین کارها برایمان سخت و شاید هم امکان ناپذیر میشود؛ اگرچه تصورش سخت است؛ اما میشود آن روز را تصور کرد همان روزی که روز «عصای سفید» نام گرفته است. مقصود از این روایت نه برانگیختن حس ترحم نسبت به یک نابیناست و نه ایجاد خراش بر احساسات، مقصود این است که اگر کاسبیم راه کمتوان یا نابینایی را در پیادهرو سد نکنیم؛ اگر مسئولیم در نهاد زیر نظرمان به مناسبسازی دقت کنیم؛ اگر سوار بر خودرویی هستیم مواظب عصاهای سفید باشیم و هر جای دیگری که هستیم بدانیم هر کسی با هر شرایطی برای حضور در این جامعه حق دارد و رفتار ما نباید باعث طرد کسی شود.
یکی از مشکلات اساسی افراد نابینا، و دیگر معلولین مسأله اشتغال آن هاست. باید توجه داشت معلولیت نباید مانع رشد و تعالی آن ها گردد مثلا بینایی تنها عامل موفقیت شغلی نیست، همان طور که نابینایی هم به تنهایی عامل عدم پیشرفت در شغل و کسب فرصت های شغلی نخواهد بود.
استقلال اقتصادی و احساس امنیت مالی، رابطه ای تنگاتنگ با شغل دارد از نظر نابینایان و دیگر معلولین جامعه کار برای کسب امنیت، احساس تعلق به دیگران، احساس اعتماد به نفس، کسب احترام و احساس خودشکوفایی است. بدون تردید کسب فرصت های شغلی توسط نابینایان، موجب می شود که آنان از زندگی یک نواخت فاصله بگیرند؛ بنابراین، توجه مسئولان به این امر بسیار مفید خواهد بود وکاش مسؤلین کشورمان به این امر توجه بیشتری نموده وشغلی متناسب با توانایی های این عزیزان ودر خور شان ومنزلت انها در نظر بگیرند تابتوانند از عهده مخارج زندگی خود با افتخار برایند وپس از گذر چند روز خاص این قشر اسیب دیده با کوهی از مشکلات به فراموشی سپرده نشوند
عصمت آقابابایی