اهمیت تعلیم و تربیت بر هیچکس پوشیده نیست و تعلیم وتربیت آدمی عملی است که دارای ارج و منزلت الهی و در عین حال کاری سخت و پیچیده است؛ تعلیم و تربیت نه تنها می تواند در رشد اخلاقی، عقلانی، رفتاری و حتی جسمانی فرد مؤثر باشد؛ بلکه وسیله ای در جهت رفع نیازهای حقیقی و مصالح اجتماعی، به شمار می آید و عامل رشد و تحول اساسی جامعه می گردد. تعلیم و تربیت صحیح می تواند فرد را به اوج ارزش ها برساند و یا اینکه وی را به سقوط بکشاند و اهمیت بسیار تعلیم و تربیت باعث شده است که اسلام برای تربیت در تمام مراحل و مقاطع زندگی دستورهای ویژه ای دهد تا انسان در آغوش والدین و معلم، تعلیم و تربیت مناسب و لازم را ببیند و برای مراحل عالی تر زندگی انسانی آماده شود و پرورش یابد . تعلیم و تربیت از آغاز زندگی بشر بر فراز کره خاکی و تصرف او در طبیعت و تأثیر وی در جامعه وجود داشته است و همواره شناسایی نیازهای مادی و معنوی انسان و روش تامین آنها از طریق تعلیم و تربیت به دست می آمده و به نسل بعد منتقل شده است، تا رفته رفته دامنه این شناخت به رشد و تکنولوژی امروزه رسیده است. تعلیم نه تنها می تواند در رشد اخلاقی، عقلانی، رفتاری حتی جسمانی فرد مؤثر باشد؛ بلکه وسیله ای است در جهت رفع نیازهای حقیقی و اجتماعی به شمار می آید، یعنی نقش تعلیم نه تنها در عینیت بخشیدن به زندگی مادی و معنوی فرد متوقف و محدود نمی شود، بلکه تمام شئون اجتماعی او را دربر می گیرد و عامل رشد و تحول اساسی جامعه می گردد؛ لذا مشخصه یک جامعه سالم و رشد یافته، تنها داشتن موقعیت جغرافیایی خوب و معادن متنوع و منابع مالی نیست؛ بلکه نظام تعلیم و تربیت زنده و مترقی است که انسان هایی آزاده و مستقل، خلاق، مبتکر و تلاشگر می سازد تا جامعه را در زمینه های علوم، صنایع، اقتصاد، سیاست و غیره از عقب ماندگی نجات دهند، زیرا همه اصلاحات و فعالیتها، به وسیله اندیشه و تلاش انسان انجام می گیرد.
ابوحامد محمد غزالی گفته است: اگر علما و معلمان نبودند مردم همچون چهارپایان زیست می کردند، یعنی مردم در سایه ی تعلیم از مرحله ی حیوانی به مقام انسانی ارتقاء می یابند.
سعادت و تکامل انسان، نیازمند تلاش و توجه و حرکت است و اگر او را رها کنند و به خود واگذارند، سقوطش شروع می شود و یکی از عوامل دیگری که ضرورت تعلیم و تربیت را شدت می بخشد؛ ویژگی تأثیر پذیری انسان و سرایت عقاید و عادات و به طور کلی فرهنگ یک جامعه به معاصران و نسل های آینده است. براین اساس تأثیر تعلیم و تربیت، مثبت یا منفی در انسان جنبه تصاعدی می یابد؛ علاوه بر خانواده و آشنایان می تواند جامعه ای را در عصری تحت تأثیر قرار دهد و در طول قرن ها از نسلی به نسل دیگر منتقل شود یا تمدنی را ایجاد کند و یا از بین ببرد. دگرگونی های علم و صنعت و گسترش و رشد تمدن و نیاز به تخصص و مهارت ها و توانایی های جدید برای داشتن روابط اجتماعی صحیح و توان رقابت و موفقیت در کار و مدیریت اجتماعی موجب شده است که تعلیم و تربیت اهمیت بیشتری پیدا کند و همچنین صنعتی شدن زندگی بشر و تغییر شیوه زندگی از سنتی به مدرن و لزوم یادیگری این شیوه از زندگی نحوه استفاده از تولیدات جدید نیاز به تعلیم را بیشتر از قبل می کند و مواردی مانند تهدید سرنوشت بشر به وسیله ی بحران های روحی، ضایعات اخلاقی تبلیغات گمراه کننده و نابسامانی های زجر دهنده تمدن جدید انسانی و افزایش دائمی و مستمر آنها با توجه به انعکاس سریع حوادث و ارتباطات جهانی و تبدیل شدن جهان به دهکده ی جهانی و همچنین نارسایی های مکتب های تربیتی موجود در حل بحران ها و نابسامانی های اسفبار انسانها زیرا که دانشمندان و فیلسوفان تربیتی امروز با تکیه بر علم تجربی و علم مداری از رهنمودهای منابع آسمانی و وحی الهی محروم شده اند و نظام تربیتی با خلائی موهوم روبرو شده است؛ لذا یک مکتب تربیتی مبتنی بر علم و وحی و جامع و فراگیر برای نجات جامعه بشری ضرورت پیدا می کند.
انسان هیچ وقت خالی و فارغ از تفکر نیست، و از همین روست که می گوئیم تفکر ذات انسان است و قرآن انسان را به روش فطری صحیح تفکری می خواند و سبک خود قرآن و سیره معصومین چنین است. انسان می خواهد جهان را و هستی اشیا را آنچنان که هستند دریابد.
1- مقاله جایگاه آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت) در تولید علم
عفت اکرمی مقدم