
در حالی که بافق سالها با قناتهایش زنده مانده، امروز آخرین نفسهای «قنات هنیه» یادآور این حقیقت است که بحران آب تنها یک چالش طبیعی نیست؛ نتیجه انتخابها و بیتوجهیهایی است که سالها انباشته شدهاند. آیا زمان آن نرسیده که نگاه خود را از دیروزِ از دست رفته به فردای ممکن تغییر دهیم؟
داستان
پیرمردی را میشناختم که هر صبح، پیش از طلوع آفتاب، کنار دهانه قنات میرفت و دقایقی طولانی گوشش را روی زمین میگذاشت. میگفت «صدای آب مثل صدای نفس کشیدن بچهست؛ اگر ضعیف بشود، یعنی حالش خوب نیست.»
روزی یکی پرسید: «مگر آب حرف میزند؟»
لبخند زد و گفت: «آب حرف نمیزند، ولی وقتی نیست، نبودنش را فریاد میزند.»
امروز همین فریاد خاموش را از دل قنات هنیه میشنویم؛ فریادی که اگر نشنویم، فردا شاید هیچ آبی نماند تا حتی سکوتش را بشنویم.
آب؛ نعمت، مسئولیت و آزمون
در قرآن آمده است: «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ»؛ از آب هر چیز زندهای را پدید آوردیم. این آیه تنها اشارهای معنوی نیست؛ یادآوری یک مسئولیت انسانی است. نسلهای گذشته با دستانی خالی و ارادهای سرشار، قناتها را ساختند تا آب از دل کوهستانها به خانهها و دشتها برسد؛ آبی که نه با زور ماشین، بلکه با تدبیر، تلاش و همنفسی با طبیعت جریان مییافت. اما امروز، در هیاهوی صنعت و معادن، این میراث چند هزار ساله در سکوت فراموش شده است. قناتها به مرور کمجان شدند و صدای خرامان آب زیر خانهها خاموش و خاموشتر گشت.
قنات هنیه؛ آخرین تپشهای یک قلب کهن
قناتها زمانی رگهای زنده بافق بودند؛ رگهایی که حیات کشاورزی، خانهها و حتی هویت شهری را در خود حمل میکردند. امروز اما «قنات هنیه» آخرین بازمانده این میراث است و در بدترین وضعیت خود قرار دارد. لایروبی نشده، آبدهیاش کاهش یافته، سازههایش آسیب دیده و مهمتر از همه، سالهاست که نگاهها از آن برداشته شده است. سؤال این است: چگونه شد که از نسلی که برای هر وجب قنات احترام و حرمت قائل بود، رسیدیم به روزی که قنات هنیه در آستانه خاموشی باشد؟
بیبرنامگی در مدیریت آب؛ از سدهای کمآب تا فرصتهای ازدسترفته
سالهاست که نشانههای بحران آشکار است: کاهش آب سدها، فرونشست زمین، افت سفرههای زیرزمینی، کمشدن بارندگیها و رشد مصرف صنعتی. با این همه، اجرای راهکارهای نوین مانند شیرینسازی آب دریا، انتقال آبهای پایدارتر، مدیریت درست مصرف صنعتی و احیای اصولی قنوات، یا بسیار دیر آغاز شد یا اصلاً وارد مرحله عمل نشد. اینها پرسشهایی هستند که امروز مردم بافق از خود و از مسئولان میپرسند:
• چرا بحران را پیش از وقوع جدی نگرفتیم؟
• چرا راهحلهای ثابتشده در دیگر مناطق کشور، دیر یا ناکامل به بافق رسید؟
• چرا میراث آبیمان بهعنوان سرمایهای فرهنگی و اقتصادی حفظ نشد؟
پاسخ این پرسشها تنها در گذشته نیست؛ در تصمیمهای امروز ما نهفته است.
راهی به سوی آینده؛ از احیای هنیه تا امنیت آبی پایدار
برای نجات قنات هنیه و مدیریت آب بافق، باید واقعبین اما امیدوار باشیم. ترکیب تجربههای کهن با فناوریهای نو، بهترین نسخه برای مقابله با بحران است:
• لایروبی و احیای فوری قنات هنیه
• تدوین برنامه پایدار مدیریت مصرف آب در صنایع
• سرمایهگذاری جدی در شیرینسازی و بهرهگیری از آب دریا
• بازسازی فرهنگ احترام به آب در جامعه، از مدارس تا خانوادهها
اگر امروز اقدام کنیم، هنوز دیر نشده است. اگر نه، فردا شاید قنات هنیه تنها نامی در خاطرهها باشد.
انتخاب با ماست
همه چیز از شنیدن یا نشنیدن آغاز میشود.
آیا صدای کمجان آب قنات هنیه را میشنویم؟
یا منتظریم تا سکوت کامل شود و آنگاه دنبال مقصر بگردیم؟
آینده آب بافق نه در گذشته، بلکه در تصمیم امروز ماست
اگر میخواهیم فرزندانمان روزی بدانند که قنات تنها یک واژه در کتابها نبود، باید اکنون دست به کار شویم؛ پیش از آنکه آخرین صدای آب خاموش شود.
