دارالشجاعه

به گزارش پایگاه خبری افق بافق  به نقل از ایسنا؛ صفت دیگری که این شهرستان به آن متصف بوده، دارالشجاعه است. این ملقب شدن و متصف بودن بر می گردد به شجاعت و دلاورمردی گروهی از تفنگچیان بلوک بافق در تسخیر و فتح قلعه های شماخی و دمدم. متن کامل ماجرا در کتاب وزارت در آیینه تاریخ تالیف آقای سید عباس آیت اللهی، صفحه8 و تاریخ بافق تالیف آقای رضا کارگران صفحه105آمده است.

علاوه بر آنچه گفته شد در کتاب تاریخ وزیری از تفنگچیان بافق به دلاوری و شجاعت یاد کرده است که مورد توجه پادشاه وقت قرار گرفته و انعام دریافت نموده اند. از آن زمان بافق به دارالشجاعه معروف شده است در منابع یاد شده و آثار نجم الدین محمد مسستوفی بافقی به نقش جوانان بافق در فتح روم اذغان گردیده به همین دلیل بافق برای چندین سال از پرداخت مالیات معاف شده است.
اشاره شد، رشد و توسعه شهرها و تغییر و تحولات فرهنگی در نتیجه تحولات صنعتی و ورود تکنولوژی در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی آثاری به جا گذاشته است من جمله سطحی شدن کم ارزش شدن فرهنگ و مسکوت ماندن لایه های عمیق و با ارزش تر فرهنگ، انتقال فرهنگ از وضعیت تعامل و رابطه چهره به چهره به وضعیت ارتباط و انتقال با واسطه، از بین رفتن فرهنگ شفاهی و تمایزات قومی و ایجاد جامعه توده وار جهانی و بسیاری از آداب و سنتی که باید( آن ها را با پسوند و صفت سابق یاد کرد) (باستانی پاریزی. کلاه گوشه نشین روان مغ صفحه31)

به لحاظ اینکه بخش عمده ای از مطالب اثری که پیش روی دارید شرح عناصری از فرهنگ گذشته این خطه است و امروزه منسوخ شده و سابق بر این وجود داشته اند مقددمتا به بیان پاره ای از تغییر و تحولات فرهنگی اشاره می گردد و برای تکمیل بحث، شعر فولکلوریک آقای علی تقی زاده که در کنگره سراسری شعر روستا در شهریور1385در روستای باقرآباد قرائت گردید و به زبان طنز گوشه ای از تغییرات اجتماعی را به نظم کشیده چاشنی کلام می گردد.

پس سابق بر این:
خانه های چهار صفه و شش صفه، منازل مسکونی اتاق های سه دری، پنج دری اندرونی و بیرونی، هشتی ورودی، بادگیر و …دداشتند و درهای خانه ها دو کوبه ای بودند، کوبه بزرگ برای در زدن مردان و حلقه کوچک تر برای در زدن زنان و کوچه های بلند و باریک موسوم به کوچه آشتی کنون، اما رسوخ فرهنگ غربی، مرز اندرونی و بیرونی را از بین برده و خانه های (اّپن) خانه های عمودی و مصالح آهنین با فناوری غربی جایگزین شده است و به قدری از معماری سنتی فاصله گرفته ایم که معماران و بنایان قادر به تکرار عمل گذشتگان خود نیستند و باید از آثار آنان با واژه شاهکار معماری گذشته و سنتی یاد کنیم. در زمینه پوشش مردان و حجاب زنان، الگوهاو هنجارهای سنتی، مدل های ابروباد، قباار خلاق، چادر شاخشول، چادر محلی زنان و قباهای بلند و کلاه شاپو داده اند.
از افتخارات فرهنگ ایرانیان است که در آثار تخت جمشید، چهره زن وجود ندارد و یا فردوسی حدود هزار سال پیش گفته است:
منم منیژه دخت افراسیاب برهنه ندیده سرم را آفتاب
اختصاص واژه آرایش برای زنان و پیرایش برای مردان از بین رفته است حتی در تبلیغات روزنامه ها و تابلوهای سردر مغازه ها تمایزی میان آنها قایل نیستند و آنچه را برای زنان تبلیغ می کنند برای مردان هم به کار می برند.
منسوخ شدن تعدادی از هیئت های مذهبی مثل هیئت بنی اسد، هیئت جنی، هیئت عربی و عدم کاربرد نوحه های پر مغز و روان مانند

آزادی و عفت در حجاب و دین است
بانوان علم راه من همین است
حیدرش بود بابا مادرش بود زهرا
مرحبا به زینب
من علی اکبرم پور امیر حجاز
می شوم کشته تا به پا بماند نماز
با نوحه های سطحی و بی محتوا مقایسه کنید
ابوالفضل علی دل می رباید
سگ آن دلبر جانانه گردیم
حسین ابن علی می می فروشد
خریدار می و پیمانه گردیم
ساقی ساقی ای ساقی جام باده باقی
هی بریز و مستم کن از شراب مشتاقی
مستم از سبوی تو دل در آرزوی تو
کی شود بشینم دمی روبروی تو

علاوه بر نمونه هایی که ذکر شد شاهد حذف یا تغییر بسیاری از عادات، آداب و سنن دیگر هستیم بی آنکه جایگزینی برای آن ها دیده شود. برای پرهیز از اطاله کلام فقط گذرا اشاره ای داریم به تعدادی از رسوم گذشته به عنوان نمونه : آب و جارو کردن در منازل، آب ریختن پشت سر میهمان، گذاشتن خشت اسفند، آویزان نمودن بند اسفند، اوراد و اذکار ویژه کشت محصول و درو، اوراد زمان برداشت محصول و شروع به کار اصناف و مشاغل قدیم، آداب ویژه ماه رمضان، باورها و… که در متن پژوهش حاضر به بیان و شرح پاره ای از آن پرداخته شده است.

برگرفته از کتاب فرهنگ مردم بافق(شوچر)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا