ماجرای دستفروشی که برای خودش خیر دنیا و آخرت را می‌خرد!

به گزارش پایگاه خبری افق بافق به نقل از خبرگزاری فارس؛ برایتان پیش آمده بعضی از آدم‌ها را ببینید و ناخودآگاه حال‌تان خوب شود. دلتان بخواهد ساعت‌ها بنشینید و حرف‌هایشان را بشنوید. اصلاً انگار بعضی‌ها انرژی مثبت‌شان مسری است و به آدم سرایت می‌کند. همان‌هایی را می‌گویم که هر کجا باشند با خودشان صفا و صمیمیت می‌آورند و گره‌گشای یک محله‌اند.

طلبه‌ی که حال و احوال روستا را تکان داد!

برایتان پیش آمده  بعضی از آدم‌ها را ببینید و ناخودآگاه حال‌تان خوب شود. دلتان بخواهد ساعت‌ها بنشینید و حرف‌هایشان را بشنوید. اصلا انگار بعضی‌ها انرژی مثبت‌شان مسری است و به آدم سرایت می‌کرد.  همان‌هایی را می‌گوییم که هر کجا باشند با خودشان صفا و صمیمیت می‌آورند و گره‌گشای یک محله‌اند. این سکوی خبرخوب‌مان اصلا اختصاصی برای همین آدم‌هاست و برای «حجت‌الاسلام علی تیجانی». طلبه‌ای که وقتی سال 97 برای تبلیغ دین به یکی از روستا‌های توابع شهرستان نیشابور رفت، حال خوبش حال و احوال روستا را تکان داد و به اصرار مردم در روستای «میان‌جلگه» ماندگار شد. حالا این طلبه یک‌تنه پای ۴۰۰ نوجوان را به مسجد باز کرده است. فرهنگ و آداب  غلط ازدواج در روستا را اصلاح کرده و با مشاوره‌هایش ۲۵ زوج را که در آستانه جدایی بودند به زندگی بازگردانده. این روحانی در کنار حمایت از نیازمندان نیز، باعث بهبودی ۱۵ معتاد شده است. 

*ماجرای یک افطاری خاص به سبک آقای فروشنده

چیزی از ماه رمضان نمانده، مهمانی خدا دارد به روزهای آخرش می‌رسد. کم ‌کم تمام می‌شود این ضیافت یک ماهه که خداوند آنقدر لوس‌مان کرد که خواب‌مان را هم عبادت شمرد و ثواب هر کار نیک‌مان را دولا و پهنا حساب کرد. رمضان روزهای آخرش را دارد نشان‌مان می‌دهد اما مهربانی مهمانانش، مثل لطف صاحب اصلی این سفره، هنوز به شوق و ذوق روزهای اول است. امروز ماجرای دختر جوانی را می گویم که تعریف می کرد، موقع اذان نزدیک به یک سوپرمارکت پیاده شدم تا چند خوراکی بخرم و روزه‌ام را باز کنم. موقع حساب کردن. فروشنده سوال کرد:ببخشید می‌پرسم اما روزه‌دارید؟! سر تکان دادم که یعنی بله! هرچه اصرار کردم دیگر پول خوراکی‌ها را ازم نگرفت. گفت خدا دوستم داشته که یک روزه‌دار موقع اذان فرستاده به مغازم!»
همین چند خوراکی کوچک در ترازوی خدا ثوابی آنچنانی‌ دارد. ثوابی که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) در وصفش می‌فرماید:« هر کس یک مؤمن روزه ‏دار را در این ماه افطارى دهد، پاداشى برابر با آزاد کردن یک بنده نزد خدا داشته، و مایه آمرزش گناهان گذشته وى نیز خواهد بود.» و در بخش دیگر صحبت‌هایشان می‌گویند:« حتی اگر این افطاری به اندازه نصف خرما باشد.»

*دستفروشی که برای خودش خیر دنیا و آخرت را می‌خرد

رنگ و عطر میوه‌های نوبرانه از آن موارد همیشه وسوسه‌انگیز است که کوچک و بزرگ نمی‌شناسد. انگار چشم ‌آدمی که به سینی‌های رنگارنگ میوه‌های نوبرانه می‌‌افتد، عنان از کف می‌دهد و دلش می‌رود برای طعم میوه‌هایی که انصافا خدا در خلق بعضی‌هایشان انگار خیلی بیشتر وقت گذاشته که بی‌حد و اندازه خوشمزه‌اند. خلاصه که نمی‌شود از کنار نوبرانه‌ها بی‌تفاوت رد شد. هرچقدر هم که نوسان قیمت داشته باشند آدم شرمنده دلش که نمی‌شود. مخصوصا اگر پای چاغاله و شاتوت در میان باشد. اما در همین کوچه‌های شهرمان بعضی‌ها هستند که وسع‌شان به خیلی از چیزها نمی‌رسد چه برسد به نوبرانه‌ها! همان‌ها که از کنار سینی‌نوبرانه‌ و بعضی‌از مغازه‌ها که رد می‌شوند، قدم‌هایشان را تند می‌کنند که نکند دل فرزندشان بخواهد و جیب‌خالی‌شان شرمنده‌شان کند. در کوچه پس کوچه های شهر،  باید گاها  چشم‌تان به سینی‌های یک دستفروش با معرفت خورده باشد که نوبرانه‌هایش را با مردم شریک است. دستفروشی که کسب و کارش بر مبنای این جمله است:« خوردن برای کودکانی که توانایی خرید ندارند رایگان است.» باهمین دوتا سینی توت‌فرنگی و شاتوت زندگی‌اش را می‌چرخاند و تمام سرمایه‌اش همین دوسینی است اما خوب بلد است با همین‌ها هم  چطور خیر دنیا و آخرت را برای خودش بخرد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا