شمع

بلبل دل شکسته ای میل چمن نمی کند
قصه ی عشق را نگو فهم سخن نمی کند

از شرر چشم نمش شکوه نکن که او دگر
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند

سنگ دلی ست کار او عشوه نیا برای او
عشق نثار زلف پر چین و شکن نمی کند

(شمع) اگر که عاشقی شعله بزن به جان بدان
عاشق حق شکایت از رنج و فتن نمی کند

اکرم امیدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا