رونق بازار «بادبزن» و «آفتابه» و «فانوس»

مدتی است در «معدن آباد» آب و برق قطع می شود! «ممل» گفت: امروز به حجره «آمیرزا» رفتم تا «آفتابه» ایی بخرم و آن‌ را از آب پرکنم تا در مواقع نبود و قطعی آب اهل خانواده از آن استفاده کنند؛ «ممل» ادامه داد: محشری به پا بود و از ازدحام جمعیت پر! اهالی همه تقاضای خرید «آفتابه» داشتند! منم به زور یک عدد «آفتابه» خرید کردم؛ وقتی به خانه آمدم! دیدم مادر «حسنی» ناهار طبخ نکرده و مشغول بافتن «بادبزن» هست! علت را جویا شدم گفت: از بس که این چند روز سفارش خرید «بادبزن» داشتم. نتوانستم غذایی آماده کنم!
گفتم:‌ مادر «حسنی» اشکال ندارد! فدای سرت! به نان ماستی قناعت می کنم.
مادر «حسنی» گفت: ناهار که خوردی پاشو به بازار برگرد و «فانوسی» تهیه بکن که امشب نوبت قطعی برق کوچه و محله ما هست.
«آقاتقی» خندید و گفت: یاد قدیما افتادم که داشتن «بادبزن» و «آفتابه» و «فانوس» برای هر خانه ایی لازم بود و اکنون این سه قلم باز ارزش خود را بدست آورده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا