دارالشفایی که خیال تمام شدن ندارد

«ممل» گفت: کار ساخت دارالشفای آبادی هم برای خودش یک مثنوی هفت من شده است! «آقاتقی» گفت؛ چطور مگر؟
«ممل» گفت: هر از گاهی «جارچی» آبادی می گوید: کدخدا با تمام قوت کار احداث دارالشفاء را پیگیر هست! گاهی هم جارچی بلند نقل می کند که مقاطعه کار تنبلی و کاهلی می کند و به وقت وظیفه اش را انجام نمی دهد! همین چند روز پیش هم جارچی گفت: مواجب نمی رسد تا استادکاران، صنعتگران، مهندسان و … به خوبی کار را پیش ببرند!«آقاتقی» آه سردی کشید و گفت:‎بی کوشش، انتظار، ندارد ثمر، بلی این باغ گردد از اثر پشتکار، سبز و باز در ادامه این تک بیت را زیرلب جاری کرد:
همت بلند دار که نزد خدا و خلق
باشد به قدر همت تو اعتبار تو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا