آرام باش…

مثل پیچکی که آرام تنه اش را زیبا میکند ،
آرام باش …
من موج نوازشی را به گیسوان در هم تنیده ات میکشم ،
آرام باش…
من انگشت سبابه ام را به روی گونه های خیست می لغزانم ،
آرام باش …
مثل روشنی از هم گسسته چشمانت برای من ،
و آن گاه طلوع را
با گونه های گل انداخته ات آغاز کن
نه با بی صبری
ببین ….
«» آسمان از آن توست «»

از : علی صمصامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا